bijan

Friday, July 28, 2006

امردادگان

واژه ي اوستايي امرداد "امرتاته"است كه به چم بي مرگي و جاودانگي است و اگر الف آن را كه منفي كننده است برداريم به چم فرشته
ي نيستي و مرگ مي شود كه هم اكنون در ايران به اشتباه "مرداد "گفته مي شود و شايسته است كه اين ماه گرم! به امرداد تغيير نام پيدا كند.
و چون امرداد فرشته ي جاودانگي و بي مرگي است در جهان خاكي نگاهباني گياهان و روييدني ها با اوست.
بايسته ي ياد آوري است كه اين ديد گاه ها فرهنگ گذشته ي پر افتخار ماست و ما بايد بدون كوچكترين تغيير به نسل هاي آينده برسانيم و راستي را پاس بداريم هر چند از ديدگاه امروزي ممكن است پذيرفته نباشند
ايرانيان باستان در اين روز(برابر شدن روز و ماه امرداد) به باغ ها و كشتزارهاي خرم مي رفتند و با نيايش به درگاه مزدا اين آيين را با شكوه و شادي برگزار مي كردند

Tuesday, July 18, 2006

نگاره ی فروهر



نگاره ی فروهر نماد ایران باستان و نماد کنونی زردشتیان است. این نگاره در سنگ نوشته ها و کنده کاری های به جای مانده در پارسه(تخت جمشید)٬بیستون و دیگر جاهای ایران زمین یافت می شود همچنین پیش ازانقلاب اسلامی آرم باشگاه پرسپولیس بوده و فزون بر آن زینت بخش اسکناس های دوران پهلوی بوده است.
واژه ی "فروهر"(پهلوی)یا "فره وشی"(اوستایی) از دو بخش"فرَ" به چم پیش و
جلو و "وَهَر"یا "وشی" به چم بالندگی ٬ افزاینده و ایمان است که روی هم رفته نیروی پیش برنده و پیشرفت آدمی است در یک دیدگاه کلی می توان فروهر را پرتوی خداوندی ومینوی و گونه ی آسمانی هر چیزی دانست.
بنا بر نوشته های درون اوستا٬آدمی از پنج نیروی مینوی به وجودآمده است:
نخستین نیرو "اهو" یا اخو است به چم جان٬که نیروی جنبش٬حرکت وزندگی.
دومین نیرو "دئنا" نام دارد که می توان آن ر به دین ٬بینش و وژدان بیان کرد.
سومین نیرو" بئوذ است که همان نیروی درک وهوش است که در پهلوی "بود" و در پارسی"بوی" گویند.
نیروی چهارم "اورون یا همان روان(روح) آدمی است.
و پنجمین نیرو٬"فروهر که نیروی پیش برنده ونگاهبان است.
شایدکهن ترین جایی که ازاین واژه نام برده شده٬نام یکی از پادشاهان ماد فریورتیس است. همچنین درسنگ نوشته های پارسی باستان نام یکی از سرداران مخالف داریوش بزرگ هخامنشی است که شاه با او پیکار کرد.فروهر را می توان نیرویی دانست که که پرودگار برای نگهداری آفریدگان نیک ایزدی از آسمان فرستاده است.در آیین زردشت همه ی موجودات دارای فروهر می باشند وسراسر آفرینش از پرتو فروهر ها پایدار است. پیش از آفرینش جهان خاکی اهورامزدا٬ فروهر هر یک از آفریدگان نیک این گیتی را در جهان مینوی آفرید و هر فروهر را برای نگهداری آن آفریده به جهان خاکی فرو فرستاد و پس از مرگ آن آفریده فروهر او دیگر بار به سوی آسمان باز می گردد اما هیچ گاه کسی را که به او وابستگی داشته را فراموش نمی کند و هر سال یک بار پیش از نوروز به زمین می آیند و برای همین است که شاید آیین گهنبار سوری(چهارشنبه سوری)و روشن کردن آتش برای روشنایی راه فروهر ها باشد.
ایرانیان باستان وزردشتیان روز نوزدهم فروردین را روز ویژه ی فروهر ها می دانندو به یاد درگذشتگان آیین دینی(نه غم انگیز) بر گزار می کنند.
اکنون به بیان هفت رمز نهفته در نگاره ی فروهر می پردازیم:
نخستین رمز٬ مردی که در میان نگاره است ٬نماد یک انسان کامل و خردمند(پیر خردمند)است که پختگی و دانایی در چهره ی اوست و بزرگی و دانایی آدمی در پی تکامل روح و روان وپالایش درون از آلودگی ها به دست می آید.
دومین رمز٬دست راست رو به بالا نماد نیایش به درگاه مزدا است و همین حالت در نیایش مردم تا به امروز ادامه دارد.
سومین رمز٬حلقه ای ست که در دست چپ پیر خرد مند است و نماد پیوند با خدای یگانه را بیان می کند و این حلقه تا به امروز نماد پیوند است ودر سراسر جهان در جشن های ازدواج٬ حلقه نماد پیمان عروس و داماد می باشد.
چهارمین رمز٬ دو بال عقاب(؟) در سه ردیف که نماد گفتار نیک٬پندار نیک و کردار نیک است.
رمز پنجم حلقه ای ست که بر دور کمر مرد است و نماد زمان بی آغاز و بی انجام است و بیانگر گذر انسان از جهان خاکی(زمین) است.
ششمین رمز که دو رشته ی آویخته از دایره ی زمان است بیانگر دو گوهر همزاد وجود آدمی(نیک و بد)(سپنتا مینو وانگره مینو)است.

"به هم این دو گوهر چوآمد فراز شد آن زندگی بخش و این مرگ ساز"
و هفتمین و واپسین رمز٬دامن سه بند که نماد اندیشه٬گفتار و کردار بد است و از این جهت رو به پایین است که آدمی را از رسیدن به بالا و بزرگی باز می دارد.
سرچشمه ها:
فرهنگ واژگان دکتر ﻤﻌﻴﻥ -
گاهشماری و جشن های اﻴران باستان­ هاشم رضی -
هفت رمز نمادﻴن فروهر ­ﻴسنای تبرﻴزی
-

Saturday, July 01, 2006

تیرگان


چنین آغاز کرد
آن مرد با دشمن
منم"آرش"سپاهی مرد آزاده
برای آزمون سخت دشمن اینک آماده
در این پیکار در این کار دل خلقی ست در مشتم
....
سیزدهمین روز در هر ماه گاهشماری یکتایی "تیر" یا "تشتر" نام دارد ."تشتر" یک واژه ی پهلوی به چم فرشته ی باران است و به باریدن باران کمک می کند در ماه تیر هنگامی که روز تیر فرا می رسد آن روز را "جشن تیرگان" می نامند .
تیرگان نیز یکی از از جشن های بزرگ ایران باستان و همردیف جشن های نوروز مهرگان و سده بوده که با شکوه ویژه ای برگزار می گشت و اکنون نیز برگزار می شود.
گفته می شود در چنین روزی چون افراسیاب پادشاه تورانی بر منوچهر شاه پیشدادی ایران پیروز می شود واو را در تبرستان گرفتار می کند دو پادشاه با هم سازش می کنند و قرار بر این شد از قله ی دماوند "آرش" جوان دلیر ایرانی تیری به چله ی کمان نهد و رها کند تا مرزدو کشور پیدا شود و "آرش" همه ی توان و جان خود را بر روی این تیر نهاد و پس از رها شدن تیر در گذشت (آری آری جان خود در تیر کرد آرش / کار صد ها صد هزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش...) وتیر در کنار رودخانه ی جیحون بر درختی نشست و مرز دو کشور نامیده شد.
دید گاه دیگری در پیوند با جشن تیرگان٬آن است که در زمان ساسانیان وپادشاهی پیروز در ایران هفت سال خشکسالی روی داد ودر چنین روزی مردم به دستور پادشاه رو به بیابان ها آوردند وبا نیایش به درگاه پروردگار آرزوی باریدن باران را کردند و پس از آن باریدن باران آغاز گردید و به شادی آن در چنین روزی ایرانیان به یکدیگر آب می پاشند آنچه ویژگی این جشن است ایرانیان باستان چند روز پیش از جشن خانه ها را پاکیزه می کنند و آب پاشی می کنند و در بامداد روز جشن همه آب تنی کرده تن پوش نو پوشیده به شادی و جشن می پردازند وتار نازکی از ابریشم هفت رنگ و سیم نازک و ظریفی به هم می بافند که به نام تیر و باد شناخته می شود و شاید نشانه ی رنگ های رنگین کمان در آسمان آن روز بارانی پس از هفت سال خشکسالی باشد و یا نمادی از تیر و کمان آرش... این تار در روزجشن به دست بسته می شود و ده روز پس ازجشن آن را به باد می سپارند.
سر چشمه ها:
از نوروز تا نوروز- کوروش نیکنام
فرهنگ فارسی -شادروان دکتر معین
سالنما ی راستی