bijan

Saturday, January 27, 2007

جشن" سده" جشن بزرگداشت آتش



بر لشکر زمستان نوروز نامدار / کرده است رای تاختن و آهنگ کارزار
و اینک بیامده است به پنجاه روز پیش / جشن سده طلایه ی جشن نوروز
روشنی ٬آتش٬نور٬ خورشید همیشه نماد زندگی رویش و بالیدن بوده است این آخشیج(آتش) همیشه پیش ایرانیان پاک و گرامی بوده است چنانچه آن را تجلی وجود خداوند می دانسته اند و به همین رو در ستایش و بزرگداشت آن آیین های خود را برگزار می کردند پرستش سو ایرانیان کهن و آریایی ها از دور ترین دوران ها تا کنون رو به سوی آتش و نور بوده است و از این رو ا ست که انگ آتش پرستی را به یزدان پرستان می زنند
میان آریایی های هند وایرانی گفته های گوناگونی در پیوند با پیدایش آتش وجود دارد که مهم ترین آنها در شاهنامه ی فردوسی و نسبت دادن پیدایش آتش در یک پیش آمد به دست هوشنگ شاه پیشدادی است که در رهگذر هوشنگ شاه ماری سیاه پدیدار شد و هوشنگ سنگی به سوی آن مار سیاه پرتاب کرد که جرقه پرید و در خس وخاشاک افتاد . آتش پدید آمد و مردم آتش را روشن نگه داشته و هر ساله در همان هنگام جشنی بزرگ به یاد بود آن پیشامد فرخنده بر پا می کردند و این جشن تاکنون ادامه یافت آتش کنایه از زیبایی٬زندگی و آسایش و وجود خداوند است و مار سیاه کنایه از تباهی و مرگ و هر چیز اهریمنی است
این آتش گرم و روشن وپاک / و ین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست / بنشست اما نرفت از دست
رنجور شد ودوباره جان یافت / افتاده شد و زنو توان یافت
هشدار اگر زبان گشاید / بس راز نهفته را نماید
گوید به تو از خدیو هوشنگ / از جام جم و کشاکش جنگ
از بازی اشکبوس و خاقان / از رستم و سرگذشت ایران
از اسکندر و تازیان و چنگیز / از دشمن دون و خصم خونریز
گوید به تو هر وجب از این خاک / از پرتو عشق شد چنین پاک
از خون دل دلاورانش / سرخ است شفق درآسمانش
فریاد برآورد که ملک ایران / هرگز نشود خراب و ویران
این ملک ز بس که زیر و بم دید / چون آهن آبدیده گردید
گر جشن "سده" هنوز برجاست / زنهار ز پایمردی ماست
این شعله دیرپا نمیرد / خاکستر مرگ کی پذیرد
ایرانی پاکزاد زنهار / این آتش گرم را نگهدار
سده واژه ای پارسی است در پهلوی به گونه ی "ستگ" یا "سذگ" یا "سذ" بوده است به هر روی واژه ی سد ه به چم سد (صد) است و هم اکنون در پارسی کنونی سده به چم سد سال در برابر قرن به کار می رود همانگونه که می دانیم در گذشته ایرانیان سال را به دو فرگرد (فصل) بخش می کردند تابستان بزرگ یا "همه" که هفت ماه بود از آغاز فروردین تا پایان مهر ماه و زمستان بزرگ "زینه" که از آغاز آبان ماه تا پایان اسفند ماه بود که پنجه(پنج روز زیادی سال ) نیز به آن افزوده می شد و با گذشت سد روز از آغاز زمستان بزرگ در دهم بهمن ماه(آبان روز) "جشن سده" برگزار می شد بنا به گفته ی دیگری از بیرونی دانشمند بزرگ ایران سده همان سد شب وروز مانده به پایان سال است که از ده بهمن تا پایان اسفند ماه است گویند چون سد روز از آغاز زمستان گذشت و از شدت واوج سرما کاسته شد این باور بوده است که با برپایی آتش بزرگ سده باز مانده های سرما را نابود کنند این جشن جشنی همگانی همچون جشن های گاهانبار است چون همه در گردآوری مقدمات آتش با هم همکاری دارند
جشن های اتش در میان فرهنگ های کهن دیگر نیز وجود داشته است همچون فرهنگ بومیان آمریکا مانند اینکاها آزتک ها و مایا ها – آتش کرم روز های پرهیز کاتولیک ها در آلمان ٬ اتریش ٬سوییس٬فرانسه و بلژیک-آتش پاک در روز های شنبه عید پاک- آتش نیمه ی تابستان بیست و سوم یا بیست وچهارم ژوئن جشن سن ژوان-آتش ماه مه شب جشن سنت وبور-آتش پاییز در روسیه
جشن آتش در روزهای میانی ماه فوریه (نیمه ی دوم بهمن ماه) که نزد ارمنی ها برگزار می شود برگرفته از فرهنگ ایران باستان است که این جشن "تیانتاراج" نام دارد و در هفته ای به نام "باری گنتان" در شب روزی که "ترندس" نامیده می شود برگزار می شود در این جشن آتشی بزرگ در آتشدانی در کلیسا گذاشته می شود و گردآن به پایکوبی و شادمانی می پردازند و هنگام رفتن به خانه هر یک چوبی یا شمعی را با آن اتش افروخته و با خود به خانه می برند
بزرگترین و با شکوه ترین جشن سده تاکنون را "مردآویج"دیلمی در سال های پس از یورش تازیان به ایران و فرمانروایی تازیان در کناره های زاینده رود در اسپاهان(اصفهان) بر پا ساخت. این ایرانی دلیر و میهن پرست بر آن بود تا شکوه و بزرگی و آزادگی و آیین های پر شکوه ایران رادوباره زنده کند او همچنین می خواست تا ایوان شگفت انگیز کسرا را باز سازی کند مرد آویج دستور داد تا در دشت بزرگ کنار زاینده رود پشته های بزرگ هیزم و خار و تنه های بزرگ نخل میان تهی و پر از قیر گرد آوری کردند و در آیین ویژه ای چنان آتش بزرگی را برپا ساختند که تا فرسنگ ها شعله های آن دیده می شد و گویی دوباره ایران به دوران پر شکوه هخامنشیان وساسانیان باز گشته است...اما شور بختانه پس از آن و از ترس گسترش دوباره فرهنگ ایرانی وبرخاستن دوباره ی غول شاهنشاهی ایران در دسیسه ای مردآویج را از بین بردند بی آنکه بدانند راستی هیچگاه نابود نخواهد شد

ای مزدا تو را توانا و پاک شناختم آن گاه که دانستم در پرتو توانایی های تو آرزو های ما برآورده خواهد شد٬آن گاه که در یافتم راستان و دروغ گویان را جداگانه پاداش و پاد افره خواهی بخشید آن گاه پی بردم در پرتوی گرمای آذر تو که نیرومندی اش از اشاست نیروی منش نیک به من روی خواهد آورد
" زرتشت یسنا/گات ها/هات ٤٣/بند٤

Monday, January 15, 2007

جشن بهمنگان


روز دوم بهمن ماه در گاهشماری اوستایی بهمن روز است برابر با بیست و ششم دی ماه در گاهشماری خورشیدی که در این روز جشن" بهمنگان" برگزار می شود این روز به امشاسپند بهمن تعلق دارد در اوستا بهمن "وهومنه است که آمیزه ای است از دو واژه ی وهو یا وسو به چم خوب ونیک که در هخامنشی این واژه وهو در سانسکریت وسو و در فارسی کنونی به شده است و بخش دوم واژه "منه" یا من" به چم اندیشیدن است پس وهومن یا وهومنه یا وهیشامنه که در فارسی کنونی"بهمن" گفته می شود به چم نیک اندیشی و نیک منشی است و واژه ی روبروی آن "اک منه "به چم بد اندیشی است که اک یا اکا در فرهنگ اوستایی به چم گزند و آسیب است
در نوشته های پهلوی همچون بندهشن و دینکرد "بهمن" نخستین آفریده ی پروردگار است در جهان مینوی وهومن امشاسپند در چهره ی نیک منشی و خرد و دانایی خداوند و از ویژگی های برجسته ی اهورایی است اما در جهان خاکی نگاهبان بشر و چارپایان است
جشن بهمنگان از زمان ساسانیان تا پیش از یورش مغول ها در ایران بوده است و آیینی همگانی و رایج بوده است در این روز در دیگی به نام" بهمنجه" آشی به نام "دانگو" از گندم ماش نخود عدس لوبیا و باقلا می پزند و مهمانی می دهند این آش را هفت دانه نیز می گویندیکی از ویژگی های این جشن حس همکاری و کار گروهی آن بوده است بدین گونه که هر یک از همسایه ها دانگ خود را به خانه ای که در آن آش پخته می شده می دادند و از این رو به آن "دانگو" می گویند آشی با چنین ویژگی های همانندی در میان کوچ نشینان بختیاری نیز پخته می شده و می شود که به آن "دندورو" به چم رویش دهنده ی دندان می گویند و آن را از شامگاه تا بامداد روی آتش ملایم گذاشته و هفت دانه از آن را به سوزن و نخ می کنند و بر روی کلاه کودکی که هنوز دندان های آن رشد نکرده می زنند تا همچون باز شدن گندم از پوسته ی خود در هنگام پختن٬ دندان های بچه نیز در بیاید گویا در این خوراک از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید نیز استفاده می شد که این گیاه دارای ویژگی دارویی بوده و در روزگار ایران باستان این باور بوده که خوردن آن به تقویت حافظه کمک می کند آن را به گونه ی تازه در خوراک می پختند و خشک شده ی آن را دم کرده و می نوشیدند یا به گونه ی گرد روی خوراک می ریختند و یا با گرد قند ونبات آمیخته و می خوردند این گیاه در فرانسه بهن خوانده می شده و در گذشته ریشه ی بهمن سرخ وسفید در داروخانه های اروپایی گویا استفاده می شده است یکی از دیگر آیین های این روز آن بوده که مردم در این روز به کوه می رفتند و گیاهان ویژه ای که ویژگی دارویی داشته را می کندند و در این یک سال استفاده می کردند گروهی از این آیین ها که در جشن بهمنگان انجام می شود را به جاماسپ وزیر خردمند ویشتاسب"گشتاسپ" پادشاه دوران زرتشت نسبت می دهندابوریحان در کتاب "التفهیم" می گوید: بهمنگان (بهمنجه) بهمن روز است از ماه بهمن و در این روز بهمن سپید با شیر سره (خالص) می خورند

اما در خراسان هنگام این جشن مهمانی کنند بر دیگی که اندرو از هر دانه ی خوردنی و تره و سبزی وجود دارد همانگونه که از گفته های اسدی توسی و بیرونی بر می آید بهمن نام همان گیاهی است که بویژه دز این جشن خورده می شده است و آن گیاهی است با ریشه ی سفید رنگ یا سرخ رنگ(همانند زردک یا هویج
در خرده اوستا آمده است : در بهمنگان به خجستگی این که امشاسپند بهمن در جهان مادی نگاهبان چارپایان سودمند است در این روز از خوردن گوشت پرهیز می شود بسنجید با عید قربان در فرهنگ امروزی که برگرفته از فرهنگ تازیان است اصولا ایرانیان وارونه دیگر فرهنگ ها در جشن ها و آیین های خود از قربانی کردن و خونریزی پرهیز می کردند و این آیین خونریزی ویژه ی سامی نژادان و رومیان بوده است
زرتشیان امروزه این جشن را روز پدر می دانند از این رو که بهمن نماد خرد ورزی و اندیشه ی نیک است و این اندیشه ی نیک پندی است که پدران به فرزندان خود می آموزند پس بایسته است که ایرانیان این روز را روز مرد و پدر چشن بگیرند
سرچشمه هایی که از آنها استفاده شد
فرهنگ واژگان پارسی دکتر معین
فرهنگ ایران باستان ابراهیم پورداوود
تارنمای یتا اهو
گاهشماری و جشن های ایران باستان هاشم رضی