bijan

Wednesday, July 11, 2007

جشن تیرگان




در گاهشماری اوستایی تیر روز از ماه تیر سیزدهمین روز برابر با جشن تیرگان یا جشن آبریزگان است در زمینه ی پیدایش این جشن باور های گوناگونی وجود دارد که شاید مهم ترین آن داستان حماسی آرش کمانگیر باشد
آرش یک واژه ی اوستایی (ارخش)است یه چم تیرانداز که در اوستا،بخش یشت ها،تیر یشت،یشت هشتم آورده شده است


گویند در زمان پادشاهی منوچهر،افراسیاب شاه توران به ایران لشکر کشی می کند و منوچهر شاه را در تبرستان به بند می آورد و پس از گفتگو میان دو شاه، شاه ایران پیشنهاد کرد که جهت تعیین مرز،اندازه ی مسافت پرتاب یک تیر از سوی تیراندازی از سپاه ایران موافقت شود و سرکرده ی تورانیان این پیشنهاد را پذیرفت


امشاسپند سپندارمذ یکی از امشاسپندان درگاه خداوند به شاه ایران پیام آورد که دستور دهد کمانی با ویژگی های بایسته بسازند و پرتاب کننده ی آن را نیز نام برد به فرمان شاه،آرش که مردی دیندار و نیک کردار بود آماده شد و پوشاک از تن به در آورد و رو به شاه و مردمان گفت :پیکر مرا ببینید که از هر زخم و نادرستی پاک است می دانم اگر با همه ی نیرو تیری بیاندازم پیکرم پاره پاره خواهد شد و خواهم مُرد اما برای عشق به میهنم این کار را خواهم کرد سپس آن تیر را با تمام وجود رها کرد و آنگونه که گفت بمُرد، به خواست خداوند، باد آن تیر را از کوه رویان در البرز به دور ترین جای خراسان جایی میان فرغانه و تبرستان(رود جیحون در قزاقستان کنونی) برد وتیر به درخت گردوی بزرگی برخورد کرد زان پس زرتشتیان به یادبود چنین رخدادی در تیر روز از ماه تیر با پاشیدن آب به یکدیگر و هدیه دادن گل و سبزه به یکدیگر،پوشیدن تن پوش نو و هدیه دادن به یکدیگر،پختن نان و شیرینی گندم به برگزاری آیین تیرگان می پرداختند.
از آیین های ویژه ی این جشن این بوده که به دور کله قندی نخ زرین بسته که این نخ را تیر و باد می نامند سپس این نخ زرین را به یاد تیر و پیکان آرش به باد می سپردند چرا که باد تیر آرش را به دور دست ها برد.همچنین در این روز فال کوزه می گرفتند که هر کس چکامه(شعر) در کوزه انداخته سپس آرزویی می کرد و دختری دست در کوزه می کرد و فال هر کسی را به او می داد


باور دوم در زمینه ی پیدایش این جشن به زمان پادشاهی هوشنگ پیشدادی بر می گردد که وی نویسندگان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت پس مردم جشن گرفتند و این جشن به یاد ارجمندی قلم (روز قلم ) بر جای ماند که امروزه با پیشنهاد نویسندگانی چون احمد شاملو، محمد علی سپانلو،فریدون مشیری،غزاله علیزاده،هوشنگ گلشیری،بیژن جلالی،عباس معروفی و... این روز به نام روز قلم نامگذاری شد که در گاهشماری خورشیدی روز چهاردهم تیراست


باور سوم که همان برابری روز و ماه تیر با یکدیگر همانند دیگر جشن های ماهانه زرتشتیان است


باور چهارم به گفته ی بیرونی در آثار الباقیه سیزدهم تیر روز ستاره تیر است وچون تیر نویسنده ی ستارگان است سیزدهم تیر را روز نویسنده نیز می نامند


باور پنجم به پادشاهی کیخسرو کیانی فرزند سیاووش باز می گردد که زمانی که از جنگ با تورانیان باز می گشت بر سر چشمه ای تنها ماند و در این هنگام فرشته ای بر وی فرود می آید و وی بیهوش می شود بیژن پسر گیو پس از او از راه رسید و بر چهر ه ی پادشاه ایران آب پاشید تا او به خود آید و چون کیخسرو در افسانه های ایران از جمله افراد جاویدان مانند الیاس و خضر است (کسانی که پادشاهی را رها کرده تا به نیایش خدا بپردازند)بنا براین ایرانیان این روز را جشن می گرفتند


و در پایان باور ششم که بر اساس آن جشن تیرگان ،آبریزگان نامیده می شود این است که در چنین روزی تیشتر فرشته ی باران بر اپوشه فرشته ی خشکسالی پیروز شد و باران بارید و زمین دگر باره سبز شد


در باور های ایران باستان فرشته ی تیر (تشتر)(شباهنگ) ستاره ی باران آور دانسته شده است و ستاره ی اپوش (اپوشه)دیو خشکسالی یا از بین برنده ی آب ها به شمار می رفته و هماورد تشتر بوده در تشتر یشت اوستا به گونه ای نمایش وار نبرد تشتر و اپوشه آمده است که گاه تشتر و گاه اپوشه پیروز این نبرد بوده اند
ستاره ی تشتر،ستاره ای سپید رنگ و پر نورترین ستاره ی آسمان است که نخستین طلوع بامدادی این ستاره در ایرانویج در آغاز تابستان بوده است و نام ماه تیر نیز از این رخدادگرفته شده است


در اوستا ویژگی های تشتر بدین گونه است: می ستاییم ستاره ی شکوهمند و درخشان تشتر را، آن افشاننده ی پرتو های سپید و درخشان را،آن درمانگر بلند بالای تیز پرواز را،آن بخشنده ی خانه ی آرام و خانه جوش را، آن درخشنده که افشاننده ی فروغ بی آلایش است ،آن در بردارنده ی تخمه ی آب ها


اما ستاره ی اپوشه ستاره ی پر نور و سرخ رنگ در صورت فلکی کژدم قرار دارد این ستاره در زمان های آغازین و میانه شب و در سراسر تابستان های گرم و خشک ایران در آسمان دیده می شود و بازه ی این دو ستاره از همدیگر به اندازه ی سه برج فلکی و نزدیک نود درجه است


چون در تابستان ستاره ی اپوش فرمانروای بی چون و چرای آسمان شبانه بود ،مردمان بودن این ستاره را با نبود باران در پیوند می دانستند بویژه که حتا جانور صورت فلکی نسبت داده شده به آن (کژدم) در جاهای خشک و گرم و بیابانی بیشتر پیدا می شود اما با گذشت هر روز از تابستان و نزدیک شدن به فصل باران ستاره ی تیشتر بالاتر و بالاتر و ستاره ی اپوش پایین تر و پایین تر می آید تا اینکه تشتر فرمانروای آسمان در فصل بارندگی می شود


نبرد کیهانی این دو، در تشتر یشت اوستا بدین گونه نشان داده شده است


آنگاه تشتر درخشان و شکوهمند با پیکری به مانند اسب سپید و زیبا و گوش های زرین و لگام زرنشان به دریای فراخکرت فرود می آید و به رویارویی او دیو اپوشه با پیکری به مانند اسبی سیاه به در می آید، یک گر سهمگین! آنگاه تشتر درخشان و شکوهمند و دیو اپوش هر دو به در می افتند و هردو با یکدیگر نبرد می کنند سرانجام تشتر درخشان و شکوهمند بر دیو اپوش چیره می شود و او را شکست می دهد


این نبرد سال پس از آن دوباره انجام می شود و این بار دیو اپوشه پیروز می شود که در اوستا بدین گونه آمده است


آنگاه تشتر درخشان و شکوهمند و دیو اپوش سه شبانه روز با یکدیگر در نبرد بودند سرانجام دیو اپوش بر تشتر درخشان پیروز می شود و او را شکست می دهد، پس آنگاه تشتر ناله و اندوه در خواهد داد که: وای بر من ای اهورامزدا،بدا به روزگار شما ای آب ها و گیاهان.
فزون بر آیین تیرگان گویا آیینی برای چشم به راه بودن ودیدن نخستین بالا آمدن بامدادی تیشتر بر فراز کوهستان ها در دوران باستان و جود داشته است که با جشن تیرگان در پیوند بوده است


در اوستا ستاره ی دیگری به نام "سئویس" از یاوران تیشتر دانسته شده است که با آگاهی از ویژگی های بر شمرده برای آن شاید ستاره ی "سهیل" باشد،زاویه ساعتی سهیل نزدیک زاویه ساعتی تشتر است


ستاره ی سئویس در اوستا یاور تشتر دانسته شده و کارش رسانیدن آب به همه ی کشور ها (هفت کشور) بوده است: او این آب را به همه ی هفت کشور می رساند تا همه از سالی خوب بهره مند شوند


که در این نوشته ی اوستا فرهنگ انسان دوستی و نوع دوستی ایرانی نمود پیدا می کند که خواستار خوشبختی همه ی مردم زمین است